☘️برشی از یک کتاب☘️
🌸 هرکس که کاری میکند، هرقدر هم کوچک، در معرض خشم کسانی است که کاری نمیکنند. هرکس که چیزی میسازد، حتی لانهی فرو ریختهی جفت قمری را، منفور همه کسانی است که اهل ساختن نیستند.
هر کس که چیزی را تغییر میدهد -فقط بهقدر جابجاکردن یک گلدانی که گیاه درون آن ممکن است در سایه بپوسد و بمیرد- باید در انتظار سنگباران کسانی باشد که در توقفاند و ایستایی و سکون.
و بیش از اینها، انسان حتی اگر “حضور” داشته باشد و بر این حضور، مُصِرّ باشد، ناگزیر، تیر تنگنظریهای کسانی که عدم حضور خود را احساس میکنند و تربیت، ایشان را اسیر رذالت ساخته به او میخورد…
از قدیم گفتهاند و خوب هم گفتهاند که: عظیمترین دروازههای ابرشهرهای جهان را میتوان بست اما دهان حقیر آن موجودی که نتوانسته نیروهایش را در راستای تولید مفید یا در خدمت مردم و جامعه و آرمان به کار گیرد، حتی برای لحظه ای نمیتوان بست.
آیا میدانی با ساز همگان رقصیدن و آنگونه پایکوبیدن و گل افشاندن که همگان را خوش آید، از ما چه خواهد ساخت؟
عمیقا یک دلقک! یک دلقک درباری دردمندِ دلآزرده که بر دار رفتار خویشتن آونگ است، تا آخرین لحظات حیات.🌸
🔹عنوان کتاب: “چهل نامه کوتاه به همسرم”
🔹نویسنده: “نادر ابراهیمی”
🔹 ناشر: “نشر روزبهان”
🔹چاپ اول: 1369- چاپ نوزدهم:1390