قسمتی از کتاب مارک دوپلو نوشته منصور ضابطیان:
کتاب خواندن در پاریس حسابی حرص آدم را در می آورد.
هر کس را می بینی، یک کتاب در دست دارد و تند تند مشغول مطالعه است.
سن و سال هم نمی شناسد،
سیاه و سفید و مرد و زن و بچه هم نمی شناسد.
انگار همه در یک ماراتن عجیب گرفتار شده اند و زمان در حال گذر است.
واگنهای مترو گاهی واقعا آدم را یاد قرائت خانه می اندازند، مخصوصا اینکه ناگهان در یک مقطع خاص کتابی گل می کند و همه مشغول خواندن آن می شوند. فضای پاریس هیچ بهانه ای برای مطالعه نکردن باقی نمی گذارد. شاید برای همین است که
پاریسی ها معنای انتظار را چندان نمی فهمند.
آنها لحظه های انتظار را با کلمه ها پر می کنند.