🍁برشی از یک کتاب🍁
«همهٔ ما توجیه میکنیم و به احتمال زیاد همیشه هم این کار را خواهیم کرد؛ اما اگر بدانیم که توجیه میکنیم ممکن است از میزان آن بکاهیم.
…اگر مردی سرش مو نداشته باشد و به این طاس بودن حساسیت داشته باشد ممکن است به حرفهایی از این قبیل دل خوش کند که هرچه پیشانی مرد بلندتر باشد هوشش بیشتر است!
…اگر زنی بگوید که مردان طاس مردان بهتری هستند، بهتر محبت میکنند، مهربانتر یا ملاحظهکارترند؛ ممکن است بتوان فرض را بر این گذاشت که آن زن با مرد طاسی ازدواج کرده است و با این حال آرزو میکند ای کاش شوهرش مو داشت!
اغلب ما انتقادهایی را که متوجه بستگان و یا دوستان نزدیک ماست، تحمل نمیکنیم… سعی میکنیم به اشکال مختلف رفتار نادرست آنها را توجیه کنیم.
ما اغلب انگیزههای کاذب مورد استناد دیگران را بهتر از انگیزههای کاذب خود درک میکنیم. توجیهکردن در اصل، تقویت نفس خویشتن است… .
وقتی بدانیم گرفتار تعصب و پیشداوری و توجیه انگیزههای خود هستیم، به اندیشههای مؤثرتر و کارآمدتری میرسیم.
وقتی تلاش کنیم اندیشهٔ معقولانهتری داشته باشیم، از شدت تعصباتمان کاسته میشود. وقتی بدانیم که از روی تعصب حرف میزنیم، ذهن روشنتری پیدا میکنیم.»
🔹کتاب “قدرت ذهن”
🔹نوشتهٔ “هری لورین”
🔹ترجمهٔ “مهدی قراچهداغی”
🔹انتشارات “نقش و نگار”