☘️برشی از یک کتاب☘️
🔹عنوان کتاب: “سهشنبهها با موری”
🔹نویسنده: “میچ آلبوم”
🔹برگردان: “مهدی قراچهداغی”
🔹انتشارات البرز، چاپ سیزدهم، ۱۳۹۵
🌸 این کتاب، رمانی است براساس یک ماجرای واقعی، که نه تنها در آمریکا بلکه در بسیاری از کشورها، جزو کتابهای پرفروش به شمار میرود.
◀️《- یعنی شما از پیرشدن نمیترسید؟
– من پیری را در آغوش میکشم.
– در آغوش میکشید؟!
– خیلی ساده است. وقتی رشد میکنی و بزرگ میشوی، مطالب بیشتری میآموزی. اگر قرار بود در بیست و دو سالگی باقی بمانی، عقلت هم به همان اندازه باقی میماند. پیرشدن صرفا زوال و تحلیلرفتن نیست، رشد هم هست. چیزی بیشتر از نزدیکشدن به مرگ است. همهاش جنبه منفی نیست. جنبه مثبت هم دارد. میفهمی که باید بمیری و با این علم، بهتر زندگی میکنی.
گفتم: بله، اما اگر پیرشدن تا این اندازه ارزشمند است، چرا مردم همیشه میگویند: “آه، اگر میتوانستم روزی دوباره جوان شوم!”؛ کسی را ندیدم که بگوید: “کاش شصتوپنج ساله بودم.”
تبسمی کرد: میدانی این نشاندهنده چیست؟ زندگی ناموفق، زندگی به دور از معنا؛ زیرا اگر به معنا برسی دیگر دلت نمیخواهد به عقب برگردی؛ میخواهی به جلو بروی، میخواهی بیشتر ببینی.
اگر با پیر شدن نبرد کنی، ناخشنودیت را جاودانه میکنی؛ زیرا پیرشدن اتفاقی است که به هر صورت میافتد.》